- رزم سوز
- جنگاور، جنگی
معنی رزم سوز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنگاور جنگجوی. توضیح: این کلمه به دو صورت) رزم تور و رزم یوز (آمده است
جنگجو جنگاور
رزم جو، رزم توزنده، جنگجو، رزم یوز، رزم یوش
جنگجو
جنگجو، رزم سازنده
رزم جو، جنگجو، جنگی
آنکه دشمن را در آتش جنگ بسوزد و نابود کند
جنگجوی جنگاور
جنگجویی جنگاوری
جنگجو جنگاور
جنگاور، جنگ جو، رزم آورنده
رزم یوز، رزم توز، رزم جو، جنگ جو، جنگی، برای مثال نه پیدا بد از خون تن رزم یوش / که پولاد پوش است یا لعل پوش (اسدی - لغت نامه - رزم یوش)
برهم زنندۀ آرامش، آنچه قرار و آرام را نابود سازد، برای مثال به گریه دایه را گفت این چه روز است / که گویی آتش آرام سوز است (فخرالدین اسعد - ۱۰۶)
چوب یا هیزمی که تمام آن نسوخته باشد، کنایه از لاغر و سیاه
نیم سوخته
جنگجوی
جنگجویی
ویژگی چیزی که از حرارت زیاد ظاهرش سوخته و باطنش خام باشد مثل گوشت، برای مثال دل را ز درد و داغ به تدریج پخته کن / هش دار، خام سوز نسازی کباب را (صائب - لغت نامه - خام سوز)
ساز کننده جنگ آماده کننده مقدمات حرب
رزم جونده، رزم خواه، جنگجو
فرمسوز اندوه زدای آنکه یا آنچه اندوه را از میان ببرد غمزدا
آنچه غم و اندوه را از میان ببرد، آنچه غم را بکاهد یا نابود کند